تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین
جمعه 31 فروردین

باهمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

نگاهی به خطوط و شیوه های نوظهور در دوران معاصر به قلم استاد غلامرضا راهپیما

 

 

      نظری کوتاه به نقشی که خط در فرهنگ و هنر بشر دارد ،  ارج و ارزش آن را بر ما روشن می سازد .

   گزاف نگفته ایم اگر خط را مادر  همه دانش ها و دانستنی های بشر بدانیم .زیرا اگر خط وجود نداشت که بتوان دانش ها و دانستنی ها را بوسیله آن نوشت و از دستبرد زمان نگاه داشت ؛گنج بزرگ دانش امروز بشر را گرد باد مهیب زمان و حوادث و رویدادهای گوناگون آنرا از بین برده بود و انتقال اندیشه های بشر تا بدین مرتبه میسر نمیگردید .بدین سان پیدایش خط را باید یکی از بزرگترین رویدادهای تمدن بشر دانست ؛ رویدادی که هر چه بیشتر از آن میگذرد ارزش و اهمیت آن بیشتر روشن میگردد. شاید نیازی به گفتن نباشد که فرهنگ امروز بشر دارای ریشه های عمیق چندین هزار ساله است و تلاش و تفکر میلیونها انسان دست بدست هم داده تا دانش بشر را بدین پایه رسانده است.

انتقال این میراث گرانبها که هروز بارور و بارورتر میشود ؛ چگونه انجام می پذیرد .؟

این سوالی است که تنها یک جواب دارد ،از راه نوشتن .چگونه بنویسیم و چگونه بخوانیم ؛اگر حاصل تجربیات و تفکرات هزاران هزار دانشمند و متفکر و فیلسوف روزگار گذشته ، امروز در دسترس ما نبود ،بشر ناگزیر به دوباره آزمودن آزموده های گذشتگان خویش بود .و پیداست که در این رهگذار چه فرصت های گرانبهایی تباه میشد .شاید امروز کمتر کسی در این اندیشه نباشد که خط دارای چه ارزش گرانبهایی است .زیرا هزاران سال است که خط با فرهنگ بشر آمیخته و جزء جدایی ناپذیر آن شده است .اکنون وقتی از هنر صحبت میکنیم و مباحث مربوط به آن و حکمت هنری و آنچه که پیرامون آن مطرح میشود و قدرت خلاقه انسان را در پدید آوردن تازه های نو در این عرصه مطرح میکند و آدمی را وادار به خلاقیت های تازه  و نو وادار میکند ،و به سمت شکوفایی های تازه هدایت نموده و مسیری نو را پیش پای آدمی قرار میدهد ،

راهی است بی منتها و دریایی است شگرف و بدون ساحل که هنرمند خلاق را  وادار به شنا کردن در این اقیانوس شگرف میکند و چه خوب ، هر چه عمیق تر و ژرف تر ، گوهرهای ناب و تازه آن هویدا تر . هر نقش و خیالی که مرا در نظر آید حسنی و جمالی و جلالی بنماید.پس ، جان کلام این که اساسا هنر خاص ، راهش را در صورت های خیالی می یابد و میداند که در هنر اصیل بویژه هنرهای دینی ؛پایان و نهایت راه نیست ،بلکه هنرمند باید سعی کند که از این صورت ها کنده شود و تعالی حاصل کند به اسمی که او مظهر آن است و این همان مقام فناء فی الله و بقاء بالله است که مقام ارتفاع تمام وسائط و نسبت بی واسطه پیداکردن با ذات احدیت است بپیوندد.حال خیال وصلت خوش میدهد فریبم

تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی ، به هر حال همانطور که اشاره کردم ، هنر جلوه محسوس نامحسوس است و به تعبیری دیگر هنر جلوه محسوس حقیقت است و خوشنویسی در ذات خود جلوه محسوس این دیدار و و این حقیقت تلقی میشود . و خط یک پدیده تاریخی است که در طول زمان و گاهی بسیار طولانی ( گاها حتی چند قرن  ) سیر تطور و تحول خویش را طی میکند و به تکامل میرسد و - ماندگاری – خویش را مدیون سالها تجربه و ممارست و ارزشیابی مردمان ، اقوام ، و مردمان و هنرمندانی میداند که در طی قرن ها به تکمیل آن می پردازند تا هویت خویش را به اثبات برسانند و ماندگاری خویش را در تاریخ ثبت کند .همانطور که کتب و دستنوشته ها ی موجود در کتابخانه های بزرگ جهان ، آرشیوهای ملی کشورها و موزه های بزرگ و بین المللی ، آثار نیاکان ما را به اثبات رسانده اند واما . . .باید بگوییم که همه این خلاقیت های نو و تازه نیز یکی از همان صور خیالی هستند که روزی میتوانند ماندگار شوند و قابل ستایش باشند با توجه به اینکه اجازه دهیم سیر تحول و تطور خود را همچون سایر خطوط سپری کنند و مورد توجه جوامع بشری قرار گیرند که این نیز قابل ستایش است .خطوطی که امروز و در دنیای معاصر حاصل خلاقیت عزیزانی است که با خرد ؛ اندیشه و احساس عمیق آنان در جامعه حضور پیدا کرده و جریان یافته ، قابل تقدیر است و گر چه از استحکام و قوام فوق العاده ای نسبت به خطوط دیگر نیست و  شاید توجه به فرم درآن بیشتر دیده شود تا نگارش و نوشتن و میتوان از آن ها بعنوان "  شیوه های نو ظهور در دنیای معاصر " نام برد ، اکنون نباید آن را در معرض قضاوت و ارزیابی قرار داد.

اکنون باید از دیدن آن ها لذت برد و این احساس و عشق و اندیشه جوانان را ارج نهاد و تحمل و صبوری پیشه کرد تا در جهت تکمیل و هدایت آن بسوی کمال در نوشتاری صحیح در حوزه پدیده های تاریخی بصورت تدریجی سیر تحول و تطور خویش را بپیماید و قضاوت را به نسل های بعد و پژوهشگران و محققان بعد سپرد ،چه بسا مورد توجه بخشی از جامعه باشد که در جهت کمال آن، همت گمارند .

دوران معاصر ما را وامیدارد  تا امیدوارانه به موضوع نگاه کنیم .امیدوارم جوانان سرزمینم با مهربانی و علاقه تمام ضمن احترام به چهار چوب اصلی نگارش در حوزه خط و کتابت و خوشنویسی در قالب خطوط دیگر و ارائه مفردات آنها ، جایگاه هر کدام را در جای خویش حفظ نمایند و آن را ارج نهند.هر که را هنری و عیب خود گفت با جان‌هنر قرین شمارش .چرا که در حکمت معنوی عرفا ، هنر به معنی کمال و تقوی و انسانیت آمده است و مولانا آن را در یک مرتبه بالای معنوی استعمال کرده و آن را عبارت " فنا فی لله "دانسته است . پس چنانچه بر این باور باشیم که هنر در ذات خود پاک است و پس از ارائه ؛ جامعه در مورد آن قضاوت خواهد کرد و همواره بدون غرض و از نگاه واقع بینانه و جامع باید به آن نگریست ؛ لکن اجازه دهیم این خطوط و شیوه ها پس از معرفی سیر تحول و تطور خویش را بپیماید تا جایگاه ارزشی خویش را اگر لایق و شایسته باشد بیابد و نام‌خویش را به ثبت رساند .