باهمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
در انبساط دو راهه خط و خوشنویسی
با سلام و تحیات - از ابراز محبت و بنده نوازی تمام عزیزانم، هنرمندان و دوستان که به هر شیوه ای حقیر را مورد تفقد و لطف خود قرار دادند سپاسگزاری می کنم .
واقعیت امر این است که اینجانب خود را خادم کوچکی در این حوزه میدانم که هنرمندان قوی پنجه ای در آنجا پرورده شده اند و بزرگانی که همانند ستاره در سپهر زیبای این هنر و ایران زمین در دوره معاصر سوسو می زنند و با هنر زیبای خود به ترویج آیات ،روایات ،احادیث، امثال و حکم و اخلاقیات کوشیده اند افرادی بسیار تیز هوش و بصیر و در عین حال باعظمت که حقیر زمانی که به محضرشان میرسم زبانم از گفتن به بند می آید و نفسم به تک می افتد. بارها عزیزانی شاهد بوده اند هنرمندان عزیزی را که از شهرستانی دور برای زیارت استاد امیرخانی ( عزتمندی که خدا به فضلش بخش بزرگی از کمال انسانی را در آن وجود مبارک و قدسی به ودیعه گذاشته ) شبانگاه به کنار منزل ایشان رسیده و تا صبح در برودت سرما در کوچه های حوالی منزل استاد پرسه زده تا صبح شود و استاد را زیارت کند و از ایشان پرسیده شده چرا زنگ نزدی و نرفتی داخل با ادب و متانتی آرامبخش اظهار کرده مشتاق بودم از بازدم نفسهای استاد که در حوالی منزلش پراکنده است استنشاق کنم و افتخار دارم به همجواری استاد سلحشور که چشمانم در ابتدایی ترین شرایط تحصیل در دبستان با خط زیبای ایشان آشنا شد و نیز استادبختیاری که به زیبایی روح نازنینش می نگارد و استاد شیرازی که ملاحت مطلق است آیا استاد کابلی و استاد حیدری را چطور میتوان وصف کرد یا استاد غلامی واستاد فلسفی و استاد فلاح را .... و بقیه عزیزان استاد نظام العلما، استاد ملک زاده و ..... و خودم را ذوق زده میدانم که به این بهانه شاگردی این عزیزان را می کنم . و اما واقعیت امر این است این حوزه را به مسیری برده اند که هر روز پتکی بر سر این هنر فرود می آید . زیاده خواهی بر سر داوری و اخذ استادی ها ی کم عیار و با عجله و نگرانی از دست دادن این مدارج جبهه ای متخاصم از جنس خود همین هنر بنا نموده که سربازان آن شمشیرهای خود را بر بنیان و اصل این هنر از رو بسته اند و در اسرار بر صلاحیت استادی خود کج فهمی های هنری خویش را بعنوان شیوه به هنرجویان انتقال می دهند و خودم دیدم هنرجویی را که خط پهلوانان این حوزه را براحتی نقد میکرد و اندک دست آورد خود و استادش را شیوه قلمداد میکر د و متحیرم امروز شاهدیم که مس را روکش طلا می کنند و به نام طلا می فروشند . خبر دارم هنرمندانی را که به انجمن دعوت کرده اند به آنها استادی بدهند ولی آنها با توجه به کمالی که داشتند نپذیرفتند و هنوز هم زیر بار نمی روند خبر دارم عزیز قوی پنجه ای مدرک استادی گرفته و در پستوی منزل خود پنهان کرده و اظهار میدارد اگر استاد امیرخانی استاد هست و من هم استاد از خودم شرمنده می شوم ولی کسانی احوال اسفباری پیدا کرده اند تعبیر از ده رانده و به شهر ره نیافته - و نیز شاهدم استادان بزرگی که آبروی بزرگی دارند از تالیفات تا نمایشگاهها همچنان در رکاب این عزیزان می نشینند و همچنان جویا و به دنبال فرا گیری هستند. و اسباب حیرت است که شاهد هستیم استادان پر سابقه و پیشکسوتی نیز در جایگاهی دیگر ... چگونه بتوسط سودا گرانی احاطه شده اند و کم کم هزینه می شوند... و ما وظیفه داریم از این هنرمندان تکریم به عمل آوریم بی شک حافظ استاد خروش عطر و بوی خود را دارد به حتم خطهای زیبای استاد اخوین سرمه چشمان خیل هنرمندان بوده به یقین مناجات امیرالمومنین (ع) استاد امیرخانی دلها را خدایی کرده ،در انبساط دو راهه خط و خوشنویسی قرار گرفته ایم که بنویسیم یا ننویسیم ما نباید وابسته باشیم باید همبسته باشیم و این توصیه شریعت و اسلام است هنری که ایجاد مکارم اخلاقی نکند نباید باشد بنده به جرات اعلام می کنم که خیلی از این عزیزان که بر آتش نفاق انجمن هیزم تهیه می کنند در خلوت خود ساعتها آثار این عزیزان را مورد مطالعه و مداقه قرار می دهند و بهره میگیرند انصاف، ادب، حق چه کلمات زیبایی هستند که ما فقط تلفظ میکنیم آیا این دلیران هیچ آجری را در بنای انجمن روی هم گذاشته اند که خود را صاحب کرده اند و بزرگان را با افترای تکفیر و ضد دین و ضد انقلاب به حاشیه می برند آنهم کسانی که صدها بار آیات وحی و احادیث امامان را به زیبایی تمام نگاشته اند. هزاران سال این نوشتارها در گستره زمین و زمان چشمنواز و جلا دهنده روح آدمیان خواهد شد و امثال من بد دل و کاسبکار بدا به حالمان !!!شرط عقل است برای پیشگیری از نابودی ارزشها فقط کمی انصاف داشته باشیم. خیر ، برکت و اعتلای هنر خوشنویسی در گرو وفاق و همدلی همه خوشنویسان عزیز است. سرافرازیتان آرزوی ماست .
نوشته شده در تاریخ 92/11/20