باهمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
استاد سیده صغری حسینی
هنر، همواره محملي براي به تصوير كشيدن و تجلي تصورات انسان در طول تاريخ بوده است. پيوند هنر با فرهنگها و تمدنها چنان ناگسستني و عميق مينمايد كه بايد اذعان نمود هر فرهنگ و تمدني كه توجه بيشتري به هنر و هنرمند نشان داده در گذر زمان، ماندگارتر، اثرگذارتر و عميقتر ظاهر شده است.
در اين رهگذر، هنر خوشنويسي و خوشنويسان ايراني اگر نگوييم بيشترين سهم را در پاسداشت و پرورش فرهنگ و انديشه اسلامي داشتهاند، لااقل ميتوان گفت سهم به سزا و چشمگيري در اين باره ايفاء نمودهاند كه البته بايد ريشههاي اين اثرگذاري را در اصالت و جايگاه خط، نگارش و خوشنويسي در فرهنگ اسلامي جستجو نمود.
آنچه پيش رو داريد، گفتگوي «تجلي» با بانويي خوشنويس است كه يكي از راويان منظومه بلند هنر، فرهنگ و فرزانگي ايران زمين است.
ضمن عرض تشكر از اين كه وقت ارزشمندتان را در اختيار ما قرار داديد. لطفا پس از معرفي اجمالي خودتان بفرماييد خوشنويسي را از چه سالي شروع نموديد و از محضر كدام يك از اساتيد بهره برديد؟
سيده صغري حسيني هستم. خوشنويسي را از سال 1360 شروع و در سال 1364 فارغالتحصيل و از سال 1365 به تدريس خط نستعليق مشغول شدم. در سال 1368 با تأييد هنرمند نامدار معاصر جناب استاد يدالله كابلي تدريس خط شكسته را نيز عهدهدار شدم كه اين فعاليت آموزشي تاكنون ادامه دارد. خط نستعليق را در محضر چهره ماندگار و استاد يگانه خط نستعليق جناب غلام حسين اميرخاني و خط شكسته را از همسرم استاد محمد حيدري فرا گرفتهام.
چرا و چطور شد كه از بين هنرهاي مختلف به خوشنويسي علاقهمند شديد؟
از زمان كودكي به هنر به طور عام علاقهمند بودم. در بعضي شاخه هاي هنر نيز مانند نقاشي ـ تذهيب و موسيقي مدتي به شاگردي نشستم اما آشناييام با خوشنويسي و فضاي معنوي آن از طريق يكي از بستگان و تشويقهاي ايشان راه جديدي در زندگي هنريام گشوده و خوشنويسي را به طور جدي پيگير شدم.
نقش همسرتان(استاد حيدري) در تكامل هنري شما در چه حدي بوده است؟
نقش استاد حيدري صرف نظر از اينكه همسر بنده هستند به عنوان استادي كه مدام در كنارشان بودهام و از راهنماييهاي ايشان بهره بردهام نقش بسيار اساسي و چشمگيري در پيشرفت هنري من داشته است اما در نقش يك همسر نيز ايشان با پذيرفتن بخشي از مسئوليتهاي زندگي و با توجه به مشغله اداري من فضاي مناسبي را براي فعاليت هنريام فراهم كردهاند كه در جهت پيگيري جديتر هنر خوشنويسي تاثير به سزايي داشت.
به عقيده شما آيا خوشنويسي هنري ذاتي است يا اكتسابي؟ تعليم چقدر در خوشنويس شدن يك فرد موثر است؟
ذوق هنري و استعداد ميتواند ذاتي باشد. كه هر فردي به فراخور علاقهمندي خود به يكي از رشتههاي هنري از اين سرمايه خدادادي بهره ميبرد اما در هر هنري از جمله خوشنويسي دريافت نكات فني و آموزشي امري كاملا اكتسابي است و به هيچ وجه نميتـوان نقش تعليم را در اين رابطه ناديده گرفت.
به طور متوسط روزي چند ساعت مشق خط ميكنيد؟ و از بين قالبهاي خوشنويسي(قطعهنويسي، چليپا، سياه مشق و ...) به كدام يك راغبتر هستيد؟
با توجه به اينكه اشتغال اينجانب در آموزش و پرورش به مقوله خوشنويسي ارتباط دارد و براي تدريس مشغول هستم به طور طبيعي روزانه حدود 4 – 5 ساعت از وقتم صرف نوشتن ميشود اما زماني را كه بتوانم فارغ از بحث تعليم و تدريس و براي خودم و در خلوت خودم به خوشنويسي اختصاص بدهم به دليل مشغله اداري هنوز پيدا نكردهام و از اين بابت قدري محدوديت داشتهام. اما از ميان انواع قالبهاي خوشنويسي چليپا و كتابت را بيشتر دوست دارم.
قدما صبر در يادگيري و آموزش خوشنويسي را يكي از بارزترين ويژگيهاي اين هنر برميشمرند. آيا ميتوان از اين نكته اين بهره را برد كه خوشنويسي در ذات خود حامل اخلاق و معنويت نيز هست؟
در بعد عملي و اجرايي ميتوان گفت بدون صبوري و شكيبايي در اين هنر مشكل و طاقت فرسا نتيجهاي حاصل و عايد نخواهد شد و تنها كساني از اين تجربه سربلند بيرون خواهند آمد كه صبر و شكيبايي را سرلوحه كار خود قرار دهند. لذا توجه به اين نكته كه از تعاليم قرآن كريم نيز هست كه(إن الله مع الصابرين) غير از حصول نتيجهاي رضايتبخش انسان را در مسير كمالجويي و سلوك اخلاقي نيز قرار ميدهد. البته در خوشنويسي نكات بسيار زيادي وجود دارد كه از مصاديق اخلاق و معنويت است اما اين مختصر در پاسخ به سوال عرضه شد.
به عنوان يك هنرمند خوشنويس كه حتما در طول روز با اشعار و كلمات بزرگان سر و كار زيادي داريد؛ رابطه ميان ادبيات و هنر خوشنويسي را در فرهنگ ايراني چطور ترسيم ميكنيد؟
اصولا اگر ادب و ادبيات را از خوشنويسي بگيريم به نظر ميرسد همه سرمايهاش را گرفتهايم. ارتباط بين ادبيات و خوشنويسي ارتباطي مستحكم و بنيادين است و اساسا اين هنر فاخر را نميشود جايي ديگر خرج كرد. خوشنويس خود را متعهد به انتقال پيام هاي اخلاقي ـ اجتماعي و انساني حكما ، عرفا و بزرگان دين و دانش ميداند و اين رسالت پيوندي جدانشدني بين اين دو مقوله برقرار كرده است.
با توجه به اينكه شما در هر دو رشته نستعليق و شكسته نستعليق فعاليت ميكنيد، بفرماييد كه چطور شد كه به صورت حرفهاي و ويژه يك رشته را انتخاب نكرديد؟
علاقه بسيار زياد به خط نستعليق و ارادت خاص به استاد غلامحسين اميرخاني اين گوهر بينظير هنر و اخلاق و معرفت از يك سو و زندگي در كنار كسي كه غير از وظيفه همسري سمت استادي بر من دارد و مشاهده كارها و فعاليتهاي ايشان و همچنين احترام به استاد پيشكسوت خط شكسته جناب استاد كابلي كه خدمات ايشان در رابطه با تجديد حيات خط شكسته بر كسي پوشيده نيست و علاقه و عشقي كه به خط شكسته داشتم از سوي ديگر باعث شد كه نتوانم بين دو زيبايي يكي را برگزينم و مصمم شدم در حد امكان در هر دو زمينه تلاش و فعاليت نمايم.
با توجه به اينكه نستعليق را عروس خطوط اسلامي لقب دادهاند و خطي در كمال اعتدال و توازن است، جايگاه خط شكسته را چطور ميبينيد؟
خط شكسته يكي از زيباترين هنرهاي ايراني است و از يك زاويه خاص هنري كاملا مفهومي است همچنان كه اعتدال و توازن را از ويژگي هاي خط نستعليق معرفي فرموديد در خصوص خط شكسته به نوعي ميتوان به مفهوم وحدت و بالندگي و شور و شيدايي اشاره نمود. رهايي از بسياري از قيود در عين قانونمندي از شاخصههاي اين خط زيباست كه درك اين رهايي و قانونمندي مستلزم شناخت ويژگيهاي فني و تكنيكي آن ميباشد.
برداشتتان از اين جمله امام(س) كه فرمودند: «هنر دميدن روح تعهد در انسانهاست» چيست؟
هر انساني از بدو تولد صفات پيدا و پنهاني دارد كه بخشي از خلقت او محسوب ميشود و بروز و ظهور بعضي از آنها معلول پيوند و تعامل با پديدههاي اجتماعي و فرهنگي است از آنجا كه هنر در ذات خود داراي ظرفيتهاي فراواني است ميتواند در روح و جان انسان نفوذ كرده و تاثيرات مثبت و تغييرات بنيادي ايجاد نمايد. مفهوم اين سخن روشن ميشود چرا كه هنر في نفسه داراي نظم و نظام خاص است كه هنرمند را به حركت در مسير صحيح واميدارد و او را مسئوليتپذير بارميآورد و هنرمند خود عامل توزيع و انتقال اين روحيه در ميان انسانهاي ديگر و مخاطبانش ميشود.
در هنرهايي مثل موسيقي، برخي از اساتيد معتقدند تا هنرمند با ساز خود به وحدت نرسد، نميتواند در حد كمال و بلوغ بنوازد، آيا ميتوان در خوشنويسي هم به چنين امري قائل بود؟
در هنرهاي تجسمي و از جمله خوشنويسي كه ابزار هنرمند به عنوان واسطهاي ميان دست و احساس او ايفاي نقش ميكند خيلي بديهي است كه بين هنرمند و ابزار مورد استفادهاش بايد نوعي وحدت و يگانگي ايجاد شود تا اين هماهنگي باعث انتقال احساس هنرمند از طريق اين ابزار به مخاطب شود. بنابراين نوع هنر تعيين كننده نيست و تجربه ثابت كرده است در همه هنرها اين ارتباط ميتواند منشأ آثار بديع و چشمنوازتري گردد.
رشد و پيشرفت روزافزون گرافيك و كامپيوتر، چه نقشي در رشد يا عدم رشد هنر خوشنويسي داشته باشد؟
تكنولوژي امروز بدون ترديد اگر با شناخت و به جا مورد استفاده قرار گيرد ميتواند باعث رشد و تعالي هنر شود. در هنر خوشنويسي كه شرايط ويژهاي به لحاظ ابزار و نوع اجرا و حساسيتهاي فني وجود دارد كامپيوتر و گرافيك در جهت ايجاد و خلق فضاهاي دلپذير كمك كننده هستند اما به لحاظ نمونههاي اجرايي خوشنويسي كه بروز و ظهور احساس هنرمند در اثر خلق شده حائز اهميت است كامپيوتر حرفي براي گفتن ندارد به اين معنا كه يك اثر حروف چيني شده توسط نرمافزارهاي خوشنويسي موجود هرگز نميتواند جايگزين اثري شود كه از دستان هنرمند به صفحه منتقل ميشود.
آيا شما هم قائل به خاصيتهاي مفهومي ويژهاي براي حروف الفبا هستيد؟ و به آنها از جنبههاي نمادين نيز توجه ميكنيد؟
.به نظر ميرسد همچنانكه در هنر نقاشي رنگ ها داراي زبان خاصي و مفهوم متفاوتي هستند در خوشنويسي نيز اشكال ميتوانند همين خاصيت را داشته باشند. در خصوص رنگها معمولا رنگ سرخ و زرد به ترتيب نماد عشق و بيزاري هستند و هر يك از رنگهاي ديگر نيز داراي اين خاصيت نمادين هستند. در خوشنويسي كه اصولا رنگ مطرح نيست اين اشكال حروف هستند كه داراي اين خاصيت ميباشند مثل الف كه نماد استقامت است يا حرف (د) كه نماد تواضع و حروف .... نماد انعطافپذيري و نرمش هستند.
به نظرتان شيوههاي جديد خوشنويسي اعم از تغييراتي كه در دانگ و دواير، كشيدهها و يا نقطهها به وجود آمده، چه رابطهاي با تغييرات اجتماعي و ذهني هنرمند امروز دارد؟
در اين ارتباط يك نكته حائز اهميت است و آن اينكه هر عصري و هر دورهاي شرايط خاصي داشته و وظيفه هنرمند اين است كه هنرش را متناسب با خواست مخاطبانش ارائه نمايد و به اصطلاح معروف هنرمند بايد فرزند زمان خويشتن باشد و حرفي از جنس زمانه خودش بگويد اين نگرش باعث ميشود كه هنرمند معاصر به دنبال ارائه شيوههاي جديدي باشد كه اين تغيير و تجديد فرم دقيقا با تغييرات اجتماعي مطابقت دارد. ذهن پويا و حساس هنرمند بيشتر تحت تاثير شرايط اجتماعي است و لذا اين تاثيرپذيري زمينه ايجاد و خلق شيوههاي جديدتري را فراهم ميآورد.
توصيه شما به هنرجويان جوان كه تازه وارد اين عرصه شدهاند چيست؟
آنچه كه در اين رابطه لازم به تاكيد است و بايد نصب العين جوانان باشد در قدم اول تمرين طلبگي و احترام به پيشكسوت است. امري كه هميشه تاريخ مورد اهتمام بوده است. هنرجو حتي اگر در اجراي خوشنويسي از استاد خود نيز پيشي بگيرد اولين وظيفهاش حرمتگذاري است. البته اين موضوع به اين معني نيست كه استادان ديگر مورد احترام نباشند. استادان و كساني كه به هر شكلي تقدم دارند بايد مورد احترام باشند. همه شرايط ديگر مانند قوت دست و آگاهي از رموز خط و اسباب كتابت و ... در صورتي كه با روحيه حرمتگذاري همراه نباشد به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. اما گام دوم ورود با هدف به اين حوزه است كه به معناي واقعي كلمه صبر و شكيبايي هنرجو را طلب ميكند. هنرجويان و جوانان عزيز با سنجش جنبههاي مختلف اين انتخاب از تعجيل پرهيز و صبوري پيشه كنند تا مطلوب حقيقي آنها حاصل شود. ضمنا مطالعه احوال و آثار متقدمين و معاصرين را نيز جز برنامههاي خود قرار دهند تا با آشنايي با بزرگان اين خطه و الگو برداري از مشي و شيوه آنها انگيزه بهتري براي استمرار فعاليت پيدا كنند.
جايگاه زنان را در هنر خوشنويسي امروز چطور ارزيابي ميكنيد؟
البته اگر بناست شرايط امروز با گذشته مورد مقايسه قرار گيرد ميتوان گفت زنان خوشنويس امروز جايگاه مناسبي در ميان جامعه خوشنويسي دارند. اما واقعيت غير از اين است. امروز اگر چه آمار مراجعين به كلاسهاي انجمن خوشنويسان خبر از برتري كمّي و آماري بانوان ميدهد لكن هنوز تعداد بانواني كه به صورت حرفهاي به امر خوشنويسي اشتغال دارند انگشت شمارند و هنوز جامعه در مورد تواناييهاي آنها به باور نرسيده است. بدين جهت لازم است بانوان خوشنويس با همفكري و هماهنگي راههايي را براي حضور بيشتر و بهتر در عرصه حرفهاي خوشنويسي بيابند و توانمنديهاي بالقوه خود را به فعليت برسانند.
با توجه به اينكه در ايام گراميداشت پيروزي انقلاب قرار داريم، تاثير انقلاب اسلامي و فضاي فرهنگي و مذهبي پس از انقلاب را بر هنر(خصوصا خوشنويسي) به چه صورت ميبينيد؟
شرايطي كه در اين سه دهه اخير ايجاد شد فضا را براي فعاليت بانوان به طور خاص و افراد علاقهمند به خوشنويسي به طور عام باز كرد و فضاهاي سالم آموزشي به همراه تقدس و شرافت هنر خوشنويسي وسيله مناسبي براي جذب علاقهمندان به ويژه بانوان به فراگيري خط و خوشنويسي شد.
به عنوان آخرين سوال، يكي از زيباترين اشعاري را كه نوشتهايد براي ما بخوانيد؟
ساحل افتاده گفت گرچه بسي زيستم
هيچ نه معلوم گشت آه كه من كيستم
موج شتابندهاي تيز خراميده گفت
هستم اگر ميروم گر نروم نيستم
تهيه و تنظيم: فاطمه قمري