باهمکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
استاد جهانگیر نظام العلما در 24 اسفند 1314 در تهران متولد شد. او فرزند عباس نوه کمال الوزرا ، نمایشنامه نویس عصر مشروطه و از موسسان تئاتر کمدی در ایران بود. جهانگیر نوجوان در راه رفتن به دبیرستان دارالفنون مدت ها در مقابل مسجد سپهسالار می ایستاد تا شاهکار خوشنویسی میرزا غلامرضا اصفهانی را بر سردر این مسجد نام آشنا نظاره کند. شیفتگی جهانگیرخان نسبت به خط و خطاطی از همان زمان آغاز شد.
عشق به خوشنویسی باعث شد که او پس از تحصیل در دارالفنون به هنرستان کمال الملک برود و خوشنویسی را به صورت علمی و حرفه ای دنبال کند. سپس با گروهی از استادان بنام خطاطی ، انجمن خوشنویسان ایران را بنا نهاد. استاد نظام العلماء که خود شاگرد استاد علی اکبر کاوه از بزرگان خوشنویسی ایران بود و در محضر او مشق خط می کرد ، شاگردان بسیاری را در زمینه خوشنویسی تعلیم داد. او که هفت دوره عضو شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران و از اعضای شورای ارزشیابی هنری مرحله نهایی آزمون این انجمن بود، در سن 23سالگی به عنوان جوان ترین خطاط ایرانی شناخته شد. استاد نظام العلماء سال ها با روزنامه های اطلاعات و کیهان همکاری می کرد.
لوگو روزنامه اطلاعات که هنوز از آن استفاده می شود از یادگارهای این استاد بزرگ بود. استاد نظام العلما در چندین نمایشگاه خوشنویسی در داخل و خارج کشور شرکت داشت و به پاس سال ها خوشتویسی ، نشان درجه اول هنری دریافت کرد. استاد نظام العلما کوهنوردی حرفه ای نیز بود و در سال 1338 موفق شد قله دماوند را فتح کند. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در 80 سالگی گفته بود «من به پیری و مرگ فکر نمی کنم و همواره با تلاش در زمینه خوشنویسی و کوهنوردی به زندگی عشق می ورزم ».
* برای شما روز تولد معنای یک سال بزرگتر شدن و پیر شدن دارد؟
من اصلا به پیری فکر نمیکنم. با اینکه خودم متولد ۱۳۱۳ هستم و ۸۰ سال عمر دارم، ولی چون هم کوهنوردم، هم اسکی باز و هم شناگر، حس پیری به من دست نمیدهد. تمام قلههای ایران را رفتهام و هفتهای سه روز ۵۰۰ متر شنا میکنم و هفتهای یک روز هم کوهنوردی. گاهی یک نصف شب از خواب بیدار میشوم دور خانه راه میروم چون یادم میافتد ورزش روزانهام را انجام ندادهام با این هنر اصیل که بلدم احساس سبکی دارم. میدانید پدر بزرگم معلم خط ناصرالدین شاه بوده؟ هنر خط در خانواده ما ارثی است و من از ۷ سالگی احساس خوشنویسی داشتم و کار میکردم تا به امروز. هنوز هم ادامه میدهم و هر کسی بخواهد دکترای خوشنویسی بگیرد، حداقل یک امضایش از من است.
* در این سن و سال هیچ لرزش دست ندارید؟
اصلا دستم نمیلرزد و هنوز با این سن تدریسم را به شکل رایگان ادامه میدهم.
* با توجه به اینکه روز تولد شما مصادف است با نزدیک شدن به بهار، تعریفتان از بهار چیست؟
بهار باید بیاید و برود. هیچ کس نمیتواند بگوید زمستان بد و تابستان خوب است. فصلها مکمل هم هستند و هر کدام خاصیتی دارند. همه اینها با خوبی و خوشی در ذهنم وجود دارند.
* چه نوع شعرهایی و با چه محتوایی معمولا برای خوشنویسی انتخاب میکنید؟
من زیباترین تعبیرات و شعرها را انتخاب میکنم و از همه آنها لذت میبرم. حالا میخواهد درباره طبیعت باشد میخواهد درباره عشق و یا چیزهای دیگر. علاقه من به ادبیات و خط است. مثلا این شعر را برایت میخوانم ببیند چقدر زیبا است. به خواب بود/ نمودم خیال بوسه از او/ صدای پای خیالم نمود بیدارش. این قدر لطیف است که میگوید خیال من بیدارش کرد. کجا چنین خیال پردازیای وجود دارد؟ کجای دنیا این همه به اشعارشان احترام میگذارند و با آنها زندگی میکنند؟ من ندیدم. خوش به حال کسی که شعر را بشناسد و بفهمد....